همه ی وجودش متوجه نماز بود

شبی یکی از فرزندان امام سجاد از بلندی افتاد ودستش شکست واز اهل خانه فریاد بلند شد.همسایگان جمع شدند وشکسته بند اوردند،دست ان طفل را بستند واو از درد فریاد می کرد.امام که مشغول نماز بود وهمه ی وجودش متوجه خدا بود،نمی شنید.وقتی صبح شد واز عبادت فارغ گردید،دست طفل را در گردنش اویخته دید.از چگونگی حال پرسید،وموضوع را به اطلاع او رساندند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.