در محضر سلطان

روزی وزیری در مقابل پادشاهی ایستاده بود وسلطان با او سخن می گفت.عقربی که در استین وزیر پنهان شده بود ،دست او را گزید.در اثر نیش عقرب بازویش مجروح شد.

وزیر هیچ حرکت خلافی در محضر سلطان از خود نشان نداد وبا همان وضع مؤدب با پادشاه سخن می گفت.هنگامی که از محضر سلطان بیرون امد،در بستر افتاد وبه معالجه پرداخت.سه روزی از این قضیه گذشت وشاه اورا ندید وجویای احوالش گردید.

گفتند:ان روزی که وزیر باشما سخن می گفت،عقربی او را نیش زده واو را مسموم کرده است.او اظهار درد را در محضر سلطان بی ادبی دانسته ودرد را تحمل نموده است.

ایا ما هنگامی که با خدا سخن می گوییم این گونه رفتار می کنیم.
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.