امام رضا فرموده:
مردی از اصحاب علی(ع) که به او قیس می گفتند،به نماز ایستاد،یک رکعت از نمازش را خوانده بود.ناگهان مار سیاهی امد ودر محل سجده ی قیس قرار گرفت.
قیس با بی توجهی کامل به رکوع وسجده رفت.وقتی پیشانی از سجده برداشت،مار به گردن قیس پیچید،سپس از یقه وارد پیراهن او شد،ولی این بنده صالح خدا که حقیقت نماز را دریافته بود وبه نماز توجه قلبی داشت،به نمازش ادامه داد واسیبی هم از مار ندید.
شخصی برای پیامبر دو شتر هدیه اورد.پیامبر یکی از ان دوشتر را به عنوان جایزه ی مسابقه قرار داد واز همه دعوت کرد که در مسابقه شرکت کنند.
موضوع مسابقه،نماز بود.فرمودند:هرکس دورکعت نماز بدون فکر دنیایی بخواند وتوجه قلبی به خدا داشته باشد،این شتر را به عنوان جایزه به او هدیه می دهم.
هیچ کس نتوانست در این مسابقه برنده شود،به جز علی (ع) وپیامبر هر دوشتر را به علی هدیه دادند.روزی پیامبر شخص نمازگذاری را مشاهده فرمود که در حال نماز با محاسن خود بازی می کرد.
پیامبر فرمود:«اگر قلب این شخص خاشع بود وبا خدا می بود،اعضاء وجوارح او نیز با خدا می بود.»
ابوحمزه ثمالی گوید:
امام سجاد را در حال نماز دیدم که ردای مبارک از دوشش افتاد ومتوجه نشد وردا را به دوش نیفکند تا نمازش تمام شد.
عرض کردم:«اقا چرا در حال نماز عبا را درست نکردید؟»
امام فرمود:وای برتو !می دانی در مقابل چه کسی ایستاده بودم؟از نماز بنده قبول نمی شود مگر ان مقدار که حضور قلب وتوجه داشته باشد.
عرض کردم:پس در این صورت ما با نمازهایی که می خوانیم،هلاک شده ایم.
امام فرمود:«نه،خداوند انها را به نمازهای نافله ای که می خوانید،جبران می نماید.»
در جنگ صفین تیری به ران حضرت علی اصابت کرد.از شدت درد وناراحتی ان حضرت هرچه کردند در موقع عادی ان را خارج نمایند،نتوانستند.
خدمت امام حسن جریان را عرض کردند.فرمود:صبر کنید تا پدرم به نماز بایستد; زیرا در ان حال چنان از خود بیخود می شود که به هیچ چیز متوجه نمی گردد.
به دستور امام حسن در ان حال تیر را خارج کردند.بعد از نماز، حضرت علی متوجه شد که خون از پای مقدسش جاری است،سوال فرمود چه شد؟
گفتند:«تیر را در حال نماز از پای شما بیرون کشیدیم.»
شبی یکی از فرزندان امام سجاد از بلندی افتاد ودستش شکست واز اهل خانه فریاد بلند شد.همسایگان جمع شدند وشکسته بند اوردند،دست ان طفل را بستند واو از درد فریاد می کرد.امام که مشغول نماز بود وهمه ی وجودش متوجه خدا بود،نمی شنید.وقتی صبح شد واز عبادت فارغ گردید،دست طفل را در گردنش اویخته دید.از چگونگی حال پرسید،وموضوع را به اطلاع او رساندند.
روزی امام سجاد مشغول نماز بود.در همان حال گوشه ای از خانه ی امام اتش گرفت.
اهل خانه فریاد می زدند:یابن رسول الله !اتش ،اتش.
امام متوجه نشدند تا اتش خاموش شد.بعد از زمانی که عبادت ایشان تمام شد،از ان جناب پرسیدند:چه چیز شما را از این اتش غافل گردانیده بود؟امام فرمود«اتش کبری قیامت مرا از اتش اندک در دنیا غافل گردانیده بود.»
جوانی از انصار نماز را با پیامبر می خواند وبعد هم مرتکب کارهای ناشایست می شد.اصحاب جریان را به اطلاع پیامبر رساندند.
پیامبر فرمود:«سرانجام روزی نمازش اورا از این کارها باز می دارد.»
چیزی نگذشت که جوان توبه کرد.
به پیامبر اطلاع دادند که فلانی روزها نماز نمی خواند وشب ها مشغول دزدی است.
حضرت فرمود:«نماز،اورا باز خواهد داشت.»
ابوهاشم گوید:
به حضور مبارک امام حسن عسگری شرفیاب شدم وان حضرت را مشغول نوشتن کاغذی دیدم.وقت نماز رسید،ان حضرت کاغذ را زمین گذاشت ومشغول نماز گشت; سپس دیدم که قلم روی کاغذ می گردد وخود به خود می نویسد تا به اخر کاغذ رسید.
من وقتی چنین دیدم به سجده افتادم.وقتی حضرت نمازش تمام شد،قلم را به دست گرفت واجازه فرمود که مردم داخل شوند.
حضرت علی درجنگ صفین سرگرم نبرد بود ودر میان جنگ مراقب حرکت ووضعیت خورشید بود.
ابن عباس گفت:یا امیرالمومنین!این چه کاری است که می کنید؟
حضرت فرمود:منتظر زوال خورشید هستم تا نماز بخوانیم.
ابن عباس گفت:ایا حالا وقت نماز است؟فعلا موقع جنگ وپیکار است.
امام فرمود:جنگ ما با ایشان برسر چیست؟تنها به خاطر نماز است که با انها نبرد می کنیم.
هروقت هنگام نماز می رسید حضرت علی حال اضطراب وتزلزل پیدا می کرد.
از ایشان پرسیدند:«شما را چه می شود که اینقدر ناراحتید؟»
امام فرمود:«وقت امانتی که خداوند بر اسمان وزمین عرضه داشت وانها از حمل ان امتناع ورزیدند،رسید.»
روزی وزیری در مقابل پادشاهی ایستاده بود وسلطان با او سخن می گفت.عقربی که در استین وزیر پنهان شده بود ،دست او را گزید.در اثر نیش عقرب بازویش مجروح شد.
وزیر هیچ حرکت خلافی در محضر سلطان از خود نشان نداد وبا همان وضع مؤدب با پادشاه سخن می گفت.هنگامی که از محضر سلطان بیرون امد،در بستر افتاد وبه معالجه پرداخت.سه روزی از این قضیه گذشت وشاه اورا ندید وجویای احوالش گردید.
گفتند:ان روزی که وزیر باشما سخن می گفت،عقربی او را نیش زده واو را مسموم کرده است.او اظهار درد را در محضر سلطان بی ادبی دانسته ودرد را تحمل نموده است.
ایا ما هنگامی که با خدا سخن می گوییم این گونه رفتار می کنیم.در حالات «خیرنسّاج» می گویند:
احتضار وجان دادن او هنگام شام بود.در ان حال،وی را غشی عارض شد واز هوش رفت.بعد از مدتی به
هوش امد وچشمان خود را باز کرد.به سوی در خانه اشاره کرد وگفت:«ای مامور الهی! مرا امان بده،تو
مامور خدایی ومن نیز مامور خدایم.ان ماموریتی که تو داری،وقتش نمی گذرد ومن در اختیار توام.اما نماز
من وقتش می گذرد.»پس از ان ظرف ابی خواست،وضو گرفت ونماز شام را به جای اورد وسپس جان به
جان افرین تسلیم کرد
فردی باغ با صفایی داشت .روزی داخل ان مشغول کار بود که وقت نماز فرا رسید،او هم از حوض وسط باغ وضویی گرفت وهمان جا مشغول نماز شد .هنگام نماز، بال زیبای پرنده ای که روی درخت نشسته بود،توجه او را به خود جلب کرد.
این باعث شد که فکر او از نماز بیرون رود ودر تعداد رکعت های خوانده شده ی نماز شک کند.با خود گفت :«باغی که موجب حواس پرتی من در نماز شود،به درد نمی خورد»از این رو برای جبران شک خود باغ را صدقه داد.
نقل شده است:
در زمان گذشته زنی وفات کرد.خواستند او را دفن کنند که دیدند ماری بر سینه یاو خوابیده وسر در دهان او برده وزبان او را در دهان گرفته وسخت عذاب می کند.خواستند ان مار را بکشند; به قدرت خدای بزرگ به سخن امد وگفت:«به خدایی که جانم در قبضه ی قدرت اوست ،خدا مرا افریده تا این زن را عذاب کنم ; هم در قبر وهم در جهنم.
مردم گفتند مگر این زن چه عملی کرده ؟
مار گفت «این همه عذاب برای ترک عمدی نماز عشا؛ است»
ترک عمدی نماز عصر
در زمان رسول خدا زنی در غیاب شوهرش زنا کرد،ولی پس از این عمل زشت پشیمان شده،سخت ناراحت شد ودر حالی که بسیار پریشان بود،از یکی از کوچه هایمدینه می گذشت وفریاد می زد مرا به رسول خدا راهنمایی کنید.
پیامبر او را دید واز او پرسید «چرا ناراحتی وفریاد می زنی؟»
زن گفت: در غیاب شوهرم زنا کردم،فرزند دار شدم پس از تولد، او را در میان سرکه ی داخل خمره گذاشتم وسپس ان سرکه را فروختم .
سه گناه بزرگ مرتکب شده ام:زنا کرده ام،کودک را کشته ام وسرکه ی ان چنانی را فروخته ام،ایا توبه ام پذیرفته است؟
پیامبر فرمود:زنا کردی ،باید سنگسار شوی،مرتکب قتل شده ای که کیفرش دوزخ است وسرکه ی ان چنانی فروخته ای وگناه بزرگی را مرتکب شده ای،ولی گمانم ان است که نماز عصر را ترک کرده ای و به خاطر ترک نماز عصر ان گونه منحرف شده ای که به چنین گناه بزرگی الوده شده ای.
رسول خدا فرموده است:
چون روز قیامت شود،از دوزخ جنسی از عقرب بیرون اید که از بزرگی،سرش در اسمان هفتم ونیش او در ته زمین باشد ودهان او از مشرق تا مغرب است.
گوید:کجاست کسی که با خدا ورسول او جنگیده؟
جبرییل فرو اید وگوید:ای عقرب!که را می خواهی؟
عقرب گوید پنج دسته را می خواهم.
جبرییل :انها کیانند:
عقرب:«تارک الصلوة،مانع الزکاة،رباخوار،شراب خوار وکسی که در مسجد حرف دنیا گفته»
رسول خدا فرموده است:
در شب معراج گروهی را در دوزخ دیدم که گروهی را گرفته اندو سرهای انها را به سنگ می کوبند و زمانی که سر ایشان کوبیده می شود،به حالت اول برمی گردد وباز می کوبند واین کار ادامه دارد.
گفتم ای جبرییل!این گروه کیانند؟
جبرییل گفت «این گروه کسانی هستند که در نماز واجب کوتاهی کرده ،درانجام ان سستی ورزیدند وغفلت کردند.تا روز قیامت این طور عذاب می شوند.»
امیرالمومنین می فرماید:
هرچیزی چهره ای دارد وچهره ی دین شما نماز است.
امام صادق می فرماید:
نماز واجب بهتر از بیست حج است وهر حجتی بهتر از خانه ای است که از طلا لبریز باشد همه صدقه داده شود تا چیزی از ان نماند.
پیامبر اکرم می فرماید:
خدای را فرشته ای است که به هنگام هر نمازی فریاد میزند :ای ادمیزاد به سوی اتش هایی که به زیان خود بر افروخته اید ،برخیزید وبا نماز انها را خاموش سازید.
ابن مسعود گوید:از پیامبر سوال کردم محبوب ترین کارها در پیشگاه خداوند چیست؟پیامبر فرمود:«نماز در اول وقت»
پیامبر اکرم می فرماید:
هرکس نماز واجب خود را ترک کند تا وقت ان بگذرد ان گاه ان را قضا کند، ان نماز تیره وتار بالا رود وگوید:خدا تورا ضایع کند، چنان که مرا ضایع ساختی.
امیرالمومنان علی به محمدبن ابی بکرفرموده:
نماز را در اوقات خودش به جای اور نه انکه به هنگام بیکاری در انجامش تعجیل کنی وبه هنگام اشتغال به کار ،ان را تاخیر اندازی.
امام صادق فرموده است:
فضیلت وبرتری اول وقت بر اخروقت ،بهتر است برای شخص مومن از مال واولادش.
پیامبر اکرم به علی بن ابی طالب فرمود:
نماز را در اول وقت اقامه کن واز اول وقتش تاخیر نینداز; زیرا تاخیر نماز بدون علت ،خشم وغضب خداوند را اورد.
پیامبر اکرم به اباذر می فرماید:
ای اباذر مادامی که به نماز ایستاده ای ،همانا در خانه ی پادشاه جبار را می کوبی و هرکس در خانه ی سلطانی را زیاد بکوبد،سرانجام به رویش گشوده خواهد شد.
پیامبر اکرم می فرماید:
هیچ عمل ادمیزاد بهتر از نماز نیست.
پیامبر اکرم می فرماید:
در دووقت درهای اسمان باز است وکمتر ممکن است دعای کسی رد شود:
1-هنگام نماز 2-صف ارایی در راه خدا
امیرالمومنان علی می فرماید:
همانا انسان وقتی به نماز می ایستد،جسد ولباس او وهر چیزی که در اطرافش قرار گرفته،تسبیح می گویند.
امام صادق می فرماید:
به درستی که طاعت خداوند،خدمتش در روی زمین است وهیچ خدمتی در راه خدا برابر با نماز نیست.
امام صادق می فرماید:
هیچ بنده ای از شیعیان ما به نماز نمی ایست،مگر انکه به شماره ی مخالفینش فرشتگان در پشت سراو به نماز می ایستند وبرای او دعای خیر می کنند تا از نماز فارغ شود.
پیامبر اکرم می فرماید:
انتظار نماز بعد از نماز گنجی است از گنج های بهشت.